هفته گذشته، حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی این کشور، با کاهش شدید آرا روبرو شد و سرانجام اکثریت پارلمان را که پیشتر در اختیار داشت از دست داد. برای کشوری همچون لبنان که درگیر مناقشات داخلی و در یک قدمی جنگ دیگری است، این نتایج میتواند هم از آیندهای خونین و مملو از جنگ داخلی خبر دهد و هم ترسیم کنندهای آیندهای روشن و بدون دخالت قدرتهای منطقهای باشد.
البته باید متذکر شد که پارلمان جدید این کشور همچنان بین جناحهای طرفدار ایران و عربستان تقسیم شده و حزبالله همچنان بزرگترین بلوک پارلمانی را تشکیل داده است. البته ترکیب سیاسی اخیر به روشنی به ما میگوید که لبنان باردیگر به سمت یک بنبست سیاسی پرهزینه گام برمیدارد.
خبرگزاری بینالمللی سی.ان.ان در تازهترین گزارش خود این سلطه را نیز زیر سئوال میبرد و مینویسد، در درون این آرایش ظاهراً تغییرناپذیر، تغییرات سیاسی مهمی رخ داده است. اصلاح طلبان، خارج از تشکیلات سیاسی سنتی لبنان، در انتخابات اخیر توانستند حدود ١٠ درصد از کرسیها را بدست آوردند. اصلاح طلبانی که اگر چه نقش حاشیهای دارند اما پیشتر توانسته بودند که بصورت حاشیهای، سلطه یک نخبۀ سیاسی قدیمی را از بین بردند.
در واقع نباید فراموش کرد که هرچه باشد، نتایج انتخابات علیه قدرتمندترین حزب سیاسی لبنان تمام شده است. آنهم زمانی که بلوک حزب الله از پشتوانه چهار سال عملکرد خود در عرصه سیاست لبنان، بهرهمند بود، به همین خاطر این یک شکست غیرعادی و تاریخی محسوب میشود.
گزارش مذکور همچنین به پیشینه حزبالله اشارهای میکند و میافزاید، حزبالله در طول سال دهههای اخیر به پیروزی عادت کرده بود. در سال دو هزار میلادی، نیروهای اسرائیلی را پس از ٢٢ سال اشغال، از جنوب لبنان بیرون راند. در سال ٢٠٠٦، زمانی که اسرائیل به دنبال خلع سلاح این گروه بود، موضع خود را در جنگ علیه اسرائیل حفظ کرد. در طول جنگ داخلی سوریه و پس از سرکوب خشونتآمیز قیام مردمی علیه حکومت ضدبشری اسد، برای دفاع از رژیم بعث سوریه وارد جنگ داخلی این کشور شده و به تقویت دفاعی اسد کمک کرد. همچنین علیرغم تلاش داخلی برای مهار قدرت این گروه که به سرعت در حال گسترش به فراتر از لبنان بود، به نظر می رسید که نفوذ سیاسی این گروه در حال افزایش بیامان باشد. اما انتخابات اخیر پارلمان لبنان نشان داد که مساله به همین سادگیها هم نیست و حزبالله آن نیرویی نیست که بتواند بصورت مستمر به پیش حرکت کند.
به باور تحلیلگران و مفسران سیاسی این شکست تاریخی نشان دهنده کاهش شدید توان و قدرت بسیج و هماهنگ کردن اعضا و طرفداران حزبالله و ریزش چشمگیر حامیان آن است. در واقع نشانهای از ناامیدی فزاینده در میان حامیان و هم پیمانان حزبالله از نحوه مدیریت بحران اقتصادی ویرانگری باشد که دامن لبنان را گرفته است.
البته مفسران از تاکتیکهای خشونتآمیز و ضدبشری حزبالله علیه مخالفانش و نیز تلاشهای این حزب اسلامی برای متوقف کردن تحقیقات بینالمللی درباره انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰، به عنوان عوامل دیگر در جهت شکست این حزب در اتنخابات نام بردهاند.
مشخص نیست که حزب الله چگونه به این شکست پاسخ خواهد داد، یا پارلمان جدید این کشور چگونه مسیر خود را در میان مشکلات مالی ترسیم خواهد کرد. کسانی که در پارلمان مخالف حزب الله هستند، گروهی از احزاب و نامزدهای مستقل هستند که نیروهای راستگرای مسیحی لبنان، بزرگترین بلوک پارلمانی در میان آنها را نمایندگی می کنند. نیروهای راستگرای مسیحی لبنان، یک حزب سیاسی در دوران جنگ داخلی این کشور است که دارای شاخه نظامی نیز بود و مخالف سرسخت حضور سوریه و قدرت گرفتن حزبالله بودند. این حزب توانست تظاهرات سراسری را در اکتبر 2019 که سراسر کشور را فراگرفت، کنترل و هدایت کند.
ناظرین سیاسی از قرارگیری لبنان بر سر دوراهی سخن میرانند. آنان بر این باورند این کشور میتواند بیثباتی بیشتری را تجربه کند، مجموعهای از بنبستها که ضربههای سهمگین و هنگفتی را به اقتصاد لبنان وارد میکند. از سوی دیگر، مجلس جدید همچنین آیندهای روشن را بدون حضور حزبالله نیرومند به تصویر میکشد. این حرکتی است که منتقدان این گروه و همچنین برخی از حامیان آن دوست دارند شاهد آن باشند. شکست سیاسی حزبالله می تواند روند تشکیل دولت را که در حال حاضر در جریان است تسهیل کند و از آشفتگی های بیشتر جلوگیری کند.
سی.ان.ان در گزارش خود و به نقل از ابراهیم حلاوی، محقق دانشگاه لندن، نوشت: "این میتواند فرصتی برای حزبالله باشد تا از نظر تاکتیکی برای نوعی بهبود اقتصادی که مدتی این کشور را میخرد، موافقت کند زیرا در غیر این صورت این یک بن بست است و برای سیستمی که از قبل بار بحران اقتصادی را احساس می کند بسیار پرهزینه خواهد بود."
در هر صورت، پیامدهای بزرگتر انتخابات اخیر واضح و روشن است. ناظران اکثراً این انتخابات را کیفرخواستی علیه نخبگان سیاسی می دانند که هم شامل ائتلاف حزب الله و هم رقبای سنتی آن می شود. اینکه آیا رهبران لبنان به آن رسیدگی خواهند کرد و مسیر خود را تغییر خواهند داد، سرنوشت کشور را تعیین خواهد کرد.