پیشتر بر این باور بودیم که یافتن یک استاد، یک پیر و یا یک مرشد میتواند زندگی حرفهای و فکری ما را متحول سازد، شخصی که یا قدرت دارد و یا از موقعیت ویژهای برخوردار است. در آن دورانها، پیر و مرشد و استاد میتوانست درهای متعددی را برای مریدان خود باز کنند اما حال چه؟
بیشک در دوران ما نیز میتوانیم چنین اشخاصی را پیدا کنیم و به آنها تکیه دهیم اما این کافی نیست و ارزش ریسک این واقعیت که تمام مسیر شغلی خود را در دستان او قرار دهیم، بسیار بالاست. در واقع چه خواهد شد که اگر این شخص بطور ناگهانی حذف شود؟ و یا قدرت یا موقعیت خود را از دست بدهد؟ و یا اینکه چه اتفاقی میافتد وقتی متوجه شویم این اشخاص آنقدر که فکر میکردیم مفید نیستند؟
مسیرهای شغلی و حرفهای امروزی بدون مرز هستند، به این معنی که لزوما به یک سازمان، صنعت یا رابطه خاص وابسته نیستند. این بدان معناست که این بر عهده خود شماست که مسیر کاریتان را گسترش دهید، به دنبال فرصت ها و چالش ها باشید و رشد کنید و این بدان معناست که شما به افراد زیادی نیاز خواهید داشت، شبکهای از مردم که به شما کمک کنند.
در واقع یک شبکه گسترده و متنوع دیدگاه شما را گسترش داده و با ایجاد ارتباطات متنوع موجب تعدد و کثرت فرصتهای پیش رو میگردد. این دستاورد به شما تضمین میدهد که یک فرد به تنهایی نتواند تأثیر گسترده و زیادی بر شما و مسیر شما داشته باشد.
باید این نکته را فراموش نکنید که امور حرفهای شما از طریق و با افراد دیگر به ثمر میرسد. ایجاد روابط با همکارانتان به شما کمک میکند تا با سیاستهای سازمانی آشنا شوید، ساختارهای قدرت را کشف کنید و قوانین نانوشتهای را درک کنید که میتوانند به موفقیت شما کمک کنند یا مانع از آن شوند.
هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که به شما امر کند که در محل کار خود دوستی داشته باشید یا نه، هیچ قانونی هم به شما نمیگوید که باید با همه همکارانتان دوست باشید و البته هیچ احتمالی نیز شما را از یافتن یک یا دو دوست خوب در محل کار باز نمیدارد.
همانگونه که میدانید فارغ از ساعات خواب، بیشتر اوقات یک شخص در محل کارش سپری میشود. این به این معنی است که میتوانید در محل کار خود ارتباطات عمیق حرفهای و شخصی ایجاد کنید.
ایجاد رابطه با مدیرتان به شما کمک می کند تا استراتژی و چگونگی موفقیت در نقش خود را درک کنید و به دنبال فرصت هایی برای رشد در حرفه خود باشید. شاید نتوانید با او رابطهای بسیار صمیمی برقرار کنید اما اشکالی ندارد. به یاد داشته باشید، مدیر شما نیز یک انسان است. سعی کنید شخصاً آنها را بشناسید و در مورد علایق و خانوادهشان بدانید. داشتن یک رابطه کاری سازنده و مثبت با مدیرتان برای موفقیت در کار ضروری است.
ایجاد روابط با مربیان و حامیان مالی گام دیگر در توسعه شبکه ارتباطات است تا از این طریق بتوانید تعادل و انعطاف را در مسیر زندگی خود برقرار کنید. مربیان ممکن است از داخل یا خارج از سازمان با شما ارتباط داشته باشند. آنها افراد مورد اعتماد شما هستند که برای مشاوره و راهنمایی عاقلانه به سراغ آنان میروید و بازخورد عینی مورد نیاز شما را برای رشد و توسعه شخصی و حرفهایتان ارائه میدهند.
حامیان مالی شما افرادی هستند که سرمایه بیشتری نسبت به شما دارند و حاضرند برای پیشرفت شما مقداری از آن را خرج کنند. شما به هر دو نیاز دارید، و در هر صورت، مسئولیت ایجاد روابط با این افراد کاملاً بر عهده شماست. منتظر نمانید تا مردم به سراغ شما بیایند. ایجاد رابطه یک کار فعال و خودانگیز است.
درخواست کمک و راهنمایی از همکاران خود نشانه ضعف نیست و این یک راه عالی برای ایجاد ارتباط با مشاوران قابل اعتماد و خردمندی است که در نهایت ممکن است به مربی یا دوستان تبدیل شوند.
چطور باید شروع کرد
اولاً زیاد به آن فکر نکنید. روابط کاری، خواه روابط غیررسمی با همکاران یا روابط عمیقتر با مربیان بالقوه، مانند هر رابطه دیگری در زندگی شماست. این نوع رابطه نیز با گفتگو شروع می شود البته همراه با علاقه واقعی به شخص دیگر.
حتی اگر آنها از شما بزرگتر باشند، تجربیات زندگی متفاوتی نسبت به شما داشته باشند، یا عنوانی بزرگتر از شما داشته باشند، باز هم میتوانید راهی برای علاقمند شدن به آنها پیدا کنید. اینها سادهترین افرادی هستند که میتوان به آنها علاقه داشت، زیرا آنها تمام تجربه و خردی دارند که شما در حال حاضر ندارید.
دوم، با همکاران جدید خود گفتگوهای خودانگیز در هنگام خوردن چای و یا تایمهای استراحت داشته باشید، گفتگوهایی که نباید بیشتر از 15-30 دقیقه باشد. در این مدت کوتا حداقل میتوانید با همکاران جدید خود آشنا شوید، از تمرکز حرفهایشان آگاه شوید و اینکه در چه موقعیتی از سازمان قرار دارند.
سوم، وقتی پروسه شناخت افراد سازمان خود را آغاز می کنید، به کسانی که با آنها ارتباط عمیقتری دارید یا کسانی که به نظر میرسد نیت خوبی نسبت به شما دارند، بیشتر توجه کنید. اگر کسی علاقه واقعی و به شما و مسیر شما نشان می دهد، نباید آن را ساده انگاشت.
با کسب تجربه و دانش، شروع به شناسایی بهتر افرادی خواهید کرد که باید در شبکه شما باشند. اما در ابتدا، شما نباید از اصل قطع ارتباط بهره ببرید، هرچه شبکه شما گستردهتر و متنوعتر باشد، قدرتمندتر است.
در نهایت، به یاد داشته باشید که شبکه سازی، ایجاد رابطه است. رابطهای که شما باید آنرا ایجاد کنید، شما در حال ایجاد روابطی هستید که آشفته، پیچیده و به طور ایده آل مثبت هستند، اما نه برای همیشه.
اگر میخواهید دیگران به حامی و پشتیبان شما بدل شوند، باید اعتماد آنها را جلب کنید و یک رابطه و مشارکت معنادار را در زندگی آنها شکل دهید. البته این کار زمان بر است اما فراموش نکنید که همیشه و همیشه نتیجه خواهد داد.