گفتگو: شهرام میرزائی
کشته شدن محسن فخریزاده، عضو ارشد سپاه پاسداران ایران بار دیگر مباحث مرتبط با ضعف امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران را، به بحث روز بدل کرد. از زمانی که قاسم سلیمانی، نفر دوم ایران و فرمانده سپاه قدس، بدست نیروهای آمریکایی کشته شد، ضعفهای نهادی و بنیادی جمهوری اسلامی در سیاستهای کلان و راهبردیاش عیان شد و از آن زمان تاکنون جمهوری اسلامی در یک سردرگمی بیسابقه به سر میبرد تا اینکه در روزهای گذشته نیز با کشته شدن فخریزاده بدست نیروهای ناشناسی، ضربهی سهمگین دیگری بر پیکره جمهوری اسلامی وارد شد و بر شدت تخریب نظامی و سیاسی این کشور افزود بگونهای که تحلیلگران از استحضار نظامی ایران سخن میگویند.
در همین رابطه مصاحبهای مفصل با عرفان رهنمون، تحلیلگر امور سیاسی کوردستان و ایران داشتم که متن کامل آن در پی میآید.
باسنیوز: کشتن محسن فخری زاده در مرکز کشوری که ادعای امنیت و ثبات را دارد میتواند چگونه تعبیر شود؟
عرفان رهنمون: به باور من کشتن محسن فخریزاده در چنین شرایطی که جو بایدن قرار است در آیندهای نزدیک سکان هدایت آمریکا را بدست بگیرد و ترامپ نیز آرام آرام کاخ سفید را ترک کند بسیار مهم و حائز اهمیت است، چرا که ایران قصد داشت در این فاصلهی زمانی از موقعیت بهره ببرد و دست به مجموعهای از اقدامات تروریستی بزند اما اسرائیل پیشدستی کرد و با اطلاع آمریکا و همچنین هماهنگی با عربستان سعودی، فخریزاده را هدف قرار داد. در واقع حذف فخریزاده هشدار جدی بود به ایران که اگر دست به هرگونه اقدام تروریستی در منطقه بزند با واکنشی سریع و محکم آمریکا و کشورهای غربی روبرو خواهد شد. البته نباید نقش فخریزاده در چند برابر شدن میزان غنی سازی در ایران را فراموش کنیم، او یکی از مهرههای اصلی توسعه برنامهی تولید سلاحهای کشتار جمعی و موشکهای دور برد ایران بود که بیشک این امر در تعیین او به عنوان هدف، نقش اصلی را ایفا کرده است. پس بطور خلاصه کشتن فخری زاده هم هشداری به ایران محسوب میشود و هم اقدامی برای حذف یکی از مهرههای کلیدی برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران.
باسنیوز: کشته شدن دو مقام ارشد ایرانی، قاسم سلیمانی و محسن فخری زاده، آنهم تنها طی یکسال، آیا میتواند بر سیاستهای منطقهای ایران تاثیرگذار باشد؟
عرفان رهنمون: باید گفت کشتن قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده ضربات سهمگینی را بر پیکرهی جمهوری اسلامی ایران وارد کرد چونکه ایران از طریق این دو مهره، برنامههای تروریستی و آشوبگرانه خود در منطقه را برنامهریزی و هدایت میکرد و میکوشید به رویای هلال شیعی خود جامهی عمل بپوشاند و به همین خاطر حذف این دو فرد، ایران را در موقعیتی ضعیف قرار داده است و از همه جالبتر این که جمهوری اسلامی نمیتواند در قبال حذف این اشخاص از خود واکنشی نشان دهد چونکه بدون شک در صورت هرگونه اقدامی، علی خامنهای نفر بعدی خواهد بود.
باسنیوز: تحلیلگران ایرانی هدف از کشتن فخریزاده را ایجاد مانع بر سر راه دولت آینده آمریکا برای انجام مذاکرات با ایران تفسیر کردهاند، این نوع تحلیل تا چند میتواند صحت داشته باشد؟
عرفان رهنمون: من بر این باور نیستم که این اقدام حرکتی از سوی ترامپ برای ممانعت از مذاکرات احتمالی بایدن با ایران باشد. باید این واقعیت را پذیرفت که تمام جناحهای سیاسی آمریکا در چندین موضوع اساسی و بنیادی متفقالقول هستند، از جمله ممانعت از دست یابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی بویژه بمب اتم، پایان دادن به سیاستهای آشوبگرانه و مداخلهگرانه ایران در امور کشورهای خاورمیانه، پایان دادن به تهدید کردن اسرائیل، رعایت پرنسیپهای بینالمللی از سوی ایران و بدل شدن به یک حکومت نرمال. البته باید گفت که اروپای غربی و کشورهای عربی نیز خواستار تحقق این موارد هستند و تنها آمریکا بر این امر اصرار ندارد. نباید بدور از واقعیتها دست به تحلیل زد، به باور من نمیتوان کشتن فخریزاده را به مانع تراشی از سوی ترامپ برای دولت آینده آمریکا تفسیر کرد.
باسنیوز: حذف فیزیکی مهرههای نظامی و اتمی ایران و همچنین سیاست فشار حداکثری آمریکا طی سالهای اخیر آیا میتواند ایران تضعیف شدهای را در خاورمیانه ترسیم کند؟
عرفان رهنمون: با قطعیت تمام باید گفت که کشتن فخریزاده و سلیمانی و همچنین هدف قرار دادن بخشی از نیروگاه هستهای نطنز، تاثیرات بسزا و عمیقی بر توان و موقعیت ایران خواهد گذاشت. کشتن این دو شخص ایران را بشدت تضعیف میکند و موجب عقب نشینی این کشور میشود. اما اگر ایران بر ادامه سیاستهایش مُصر باشد و همچنین بخواهد واکنشی در این مورد از خود نشان دهد من بر این باورم که بیت علی خامنهای و تمام تاسیسات نظامی و موشکی ایران بمباران خواهد شد. باید اینرا هم اضافه کنم که در ٢٠٢١ ایران دیگر آن نقش و جایگاه پیشین را نخواهد داشت و این رژیم را مهار خواهند کرد. ایران یا باید ١٢ موردی را که مایک پمپئو مشخص کرده قبول کند و یا با افزایش فشارها و تحریمها روبرو شود و اگر سرکشی نیز بکند متحمل ضربات سهمگین نظامی خواهد شد. به همین خاطر ایران هیچ راهی جز تسلیم شدن ندارد.